#سخنران نسل نو

ساخت وبلاگ
کنار بخاری  عین بچه ای که داره مشق مینویسه تمام عصبانیتم منتقل میکنم به شخصیت داستانم  تند تند مینویسم 

مامان برق هارو خاموش میکنه میگه بخواب 

انگار که تاریکی اب رو اتیش باشه برگه رو کنار میزارم و اروم شدم 

البته ربطی به تاریکی نداره بیشتر چون  هرچی تو دلم بود  نوشتم به عنوان دیالوگ مغزم  و دلم اروم شد 

#سخنران نسل نو...
ما را در سایت #سخنران نسل نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roooznavsht بازدید : 28 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:31

دیشب داشتم رمان میخوندم 

به اخر قصه که رسیدم فهمیدم من این رمان رو قبلا خوندم

بار اولم نیست که اینطور میشم

کلا خیلی وقت بود از این دست رمان های عاشقانه و ابکی نمیخوندم

وقتی که زیادی احساس میکنم داره حالم بد میشه 

میرم رمان میخوندم که تمام فکرم درگیر داستان کنم 

 

#سخنران نسل نو...
ما را در سایت #سخنران نسل نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roooznavsht بازدید : 29 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:31

اینکه تمام برنامه هام بهم ریخت به درک  اینکه یه نشریه  قبولم کردن و مادر اجازه ندادم برم هم مهم نیست  هست ها ولی خب مامانه دیگه همیشه  برنامه منو بهم ریخته دیگه عادت کردم  نمیدونم واقعا چرا  همیشه  فکر میکنه من از سنگم  همیشه فکر میکنه من نمیشکنم  من و مامانم هرگز نمیتونیم کنار هم خوب باشیم  دلم برای یه مهر ومحبت ما #سخنران نسل نو...ادامه مطلب
ما را در سایت #سخنران نسل نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roooznavsht بازدید : 28 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:31

امروز صبح کت سفیدم پوشیدم رفتم سر خیابون تمام لباس هام مشکی بود این کت سفید داستانش اینکه وقت میپوشمش بارون میاد  گوشیم شارژ نداشت نشد که اهنگ گوش بدم اولش رفتم بانک کارای بانکی رو انجام دادم بعدش رفتم مدرسه سال اول دبیرستانم  هیچ کدوم از معلم ها نبودن دوستام پیش دانشگاهی هستن گفتن از شنبه تا دوشنبه میرین کلاس خرید #سخنران نسل نو...ادامه مطلب
ما را در سایت #سخنران نسل نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roooznavsht بازدید : 31 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:31

اینکه  لزوما به عید و یلدا و تولد و هیچ چیز دیگه ای حسی ندارم  دلیلش فقط اینکه واقعا روز خاص و متفاوتی نمیشه برا من امروز واقعا خسته شدم از صبح بعد خرید همه اش دنبال کارای خونه بودم  زحمتم از روزای معمولی بیشتر بود والبته خیلی وقته  که من حوصله شلوغی و مهمونی ندارم  چون هرچی تو جمع شلوغ تر میرم  بیشتر میفهمم که تنها #سخنران نسل نو...ادامه مطلب
ما را در سایت #سخنران نسل نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roooznavsht بازدید : 30 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:31

گوشیم زنگ میخوره.اسم خواهرم که میبینم کمی تعجب میکنم جواب میدم-سلامصدای خواهر زاده دوساله ام میپیچه تو گوشی-سلام.خوبی.قربون صدقه صداش میرم.بغضم میگیره چند هفته اس که ندیدمش؟چقدر دلتنگ محکم بغل کردنشمنفس عمیق میکشم ادامه میدم ب حرف هامونخوبی.نفسم.مامانت خوبه.عشق منی وروجک.نفسمی.قلبمیمثه همیشه هر کلمه منو تکرار میکنه #سخنران نسل نو...ادامه مطلب
ما را در سایت #سخنران نسل نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roooznavsht بازدید : 32 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:31

وقتی  پشت سرم  نگاه  میکنم همه اش تاریکیه   اینده  هم همینه   دلم  گرفته .خستم از این ادما .دلم یه خواب اروم میخواهد یه نفس عمیق   یه شب  بدون گریه  یواشکی     یه سری ادم  لیست کردم  که به وقتش بیچاره شون کنم   یه روز با یه چمدون دور میشم ازشون   یه روز قبل رفتن  زل میزتم  تو چشم شون  میگم  هرچی کردم وظیفه ام نبود ل #سخنران نسل نو...ادامه مطلب
ما را در سایت #سخنران نسل نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roooznavsht بازدید : 30 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:31

  هنوزم وقتی ناراحتم  لبخند میزنم و هنوزم  افرادی کمی اشک  هامو دیدین هنوزم  تو ظاهر شیطون ترین حالت ممکن دارم تو انجمن  میگم ببخشید شیطنت  کردم  همه میخندن و میگن  نباشی که اصلن  انجمن  خوش نمیگذره    لباس پسرونه  پوشیدم  میگن دلتنگی بچگی  هاتی  که لباس پسرونه پوشیدی  یه نه محکم میگم بحث عوض میکنم       گاهی فکر می #سخنران نسل نو...ادامه مطلب
ما را در سایت #سخنران نسل نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roooznavsht بازدید : 32 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:31

این اولین زمستونیه که ذوق نکردم  اولین  زمستونیه  که شال و  روسری  نمیزارم  چون حوصله  مرتب  کردنش رو ندارم بجاش شال وکلاه میزارم   میرم کتابخونه و دوسم میگه مثه خارجیا  شدی و میخندم میگم مگه تو ایران  خیلی ها بدون  روسری  کلا نمیزارن؟   میگه چرا ولی ...     دیشب تا صبح که  برف امد  منم  صد بار  رفتم  پشت پنجره  بیر #سخنران نسل نو...ادامه مطلب
ما را در سایت #سخنران نسل نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roooznavsht بازدید : 28 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 1:31

توی این چند وقت خیلی سلیقه ام تغیر کرده

با ادما جدید اشنا شدم 

حقیقتا فکر میکنم کمی ذهنم شبیه ادم بزرگا شده

خیلی چیزا برام بی اهمیت شدن 

ولی یه چیزا دیگه برام مهم شدن 

افکارم  تغیر کرده 

حتی اون احساس که بخدا داشتم 

کم کم دارم چیزا جدید یاد میگیرم

حتی علایق سیاسی ام تغیر کرده 

قبل تر ها از سیاست متنفرم بودم اما این روز ها  دوس دارم بیشتر از سیاست بدونم

یه جورای کنجکاو شدم در مورد سیاست

خلاصه که اصلن شبیه اون رضوان قبلی شاید نیستم 

#سخنران نسل نو...
ما را در سایت #سخنران نسل نو دنبال می کنید

برچسب : تغیر,کردم, نویسنده : roooznavsht بازدید : 36 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:17